شاید یک شروع دوباره

ساخت وبلاگ
برای هزارمین بار آمده ام که بمانم،  نمیدانم که میمانم یا نه!!.

اصلا کسی دیگر وبلاگ میخواند؟  یعنی با وجود اینیستاگرام وبلاگ هم هنوز مشتری داره؟

بیخیال پسر. به هیچیت رفیق.

اینجا مینویسم، راحت،  بی سانسور،  بی قانون و بی توضیح.

لیگ تموم شد. کوک مغزم رو میخوام عوض کنم رو هنر. سخته. دو روز اول داستانها جلو نمیرن. خوابم میاد، خسته ام ولی صبح زود میزنم بیرون. میروم خانه خواهرم.

آنجا هیچ کس نیست و این روزها شده است دفتر کار من.

تا ساعت دو ظهر فقط پنج صفحه ضعیف جلو میروم.

 بعد به خودم میگم: بیخیال پسر. به قول همینگوی: تو قبلا نوشته ای  و بعدها هم خواهی نوشت. نگران نباش.

نگران نیستم. اجازه میدهم ناخودآگاهم  کار خودش را بکند.

دلم برای چیزهای زیادی تنگ شده است. چه اهمیتی داره...

شاید یک روزی یک چیزهایی درست بشه.

فعلا فقط باید کار کنم. صبر سکوت و کار.

بعد از مدت ها....
ما را در سایت بعد از مدت ها. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammadafshari94 بازدید : 82 تاريخ : دوشنبه 19 فروردين 1398 ساعت: 15:01